سلام بر ساقي بانو
احوال شما؟
ما منتظر صبح شب يلداييم // ما منتظر آمدن فرداييم // فردا که عزيز فاطمه مي آيد // با خامنه اي به کربلا مي آييم
من؟ شب؟ تنها؟ بيرون؟ عممممممممرن
گفتم که "رسيديم سر خيابون" فعل جمع بکار رفته ها!!!!!
بازم سلام
ديشب بيرون بودم. انقذه دلم گرفت وقتي ديدم رنگ و بوي محرم از شهر رفته. انگار نه انگار شب هفت امامه. شيريني فروشي ها همه پر بودن. خيابونا شلوغ بودن. وانتيهايي هم که تخمه ميفروختن....به قول يکي ما بچه که بوديم شب و روزاي شهادت اماما، مامانامون نميذاشتن تخمه بشکونيم. اما حالا شب هفت امام به مناسبت شب يلدا وانتي تخمه ميفروشن.
آخر سر که رسيديم سر خيابونمون تازه ديدم يه هيئت هنوز برپاست و داره عزاداري ميکنه. البته يکي هم قبلش بوده و من نديده بودم. واقعا به کجا داريم ميريم؟؟؟؟؟
سلام. چه شعر خوبي گذاشتي. يکي بهم اس ام اس تبريک شب يلدا داده بود!!!!!!منم مونده بودم چطوري بهش جواب بدم که بهش برنخوره و حرفمو زده باشم. الان شعر تو رو فرستادم براش.
يه سر برو اينجا: http://www.tebyan.net/GodlyPeople/Martyrs/Martyrs/2010/12/21/148402.html
با سلام و تقديم احترام،ممنون از اين که به ما سر زديد.
آباريـــــــــــــــــــــــــــــکلا
هم به تو هم به سنا.