• وبلاگ : نجواي شبانه
  • يادداشت : ماه ِ من...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    نواي وبت قشنگه

    اما تقليد از يکي از شعراي محسن يگانه اس...ولي خب خيلي قشنگه . .

    پاسخ

    حدس ميزدم تقليدي باشه... اما برام خاطره س... چون جلو ارباب خونديمش با بچه ها...
    مشخص بود خصوصي هست نمي خوايد کامل بنويسيد . ولي احساس مطلب رو درک کردم .
    ...
    در مورد کامنت شما : بله من قبلا هم پيامرسان ميومدم . فقط وقتي از نظر روحي به هم ريخته هستم يا خسته ام يا حوصله م سر رفته ميام. اما حرف خوبي زديد ... درسته ... بايد يا نيام يا خيلي کمتر و با زمان کوتاهتري بيام ... ممنون از نظرتون
    + شور تشنگي 
    ما که نفهميديم!
    پاسخ

    هيچكي نميفهمه...جز من و خودش و خودش و خدا!
    خو يه سوال پرسيدم چرا داغ ميکني؟:دي من خودم غبار گرفتم:(
    پاسخ

    هوم؟!
    سلام...اين سيد خودته؟هموني که باهم کنارش عاشورا خونديم؟
    پاسخ

    سلام.. اوهوم...ولي پست ربطي به اون نداشت!!

    سلام

    دلم را به تو سپرده بودم ولي اعتمادم را نه.........مرا ببخش......

    ماه هنوز از خون فرقش شوکه است...........اگر ما تار مي بينمش او که اصلا نمي بيند......

    پاسخ

    سلام... ببخش...
     <      1   2