سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساقی رضوان ( یکشنبه 89/8/16 :: ساعت 10:15 عصر)



لباس یـــــــاس بر تن کرد زهــــــــرا          کنار دست او بنشست مــــــــــولا
 محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت          غلط گفتم بلی نه «یا علی» گفت


دل توی دل زهرا نیست...

چه شوقی دارد که قرار است هم سفر شیرمردترین شیرمردان شود...

قرار است همسر و همراه علی شود...

علی

علی

علی...

قرار است برود گل بچیند!

گلهایی بهشتی...

گلهایی که روی بال ملائک روییده اند...

قرار است برود گلاب بیاورد!

گلاب ناب رضوان...

گلابی که عصاره ی گلهای یاس بهشتی است...


چه بی تاب است علی...

لحظه شماری میکند برای پیوند بین خودش و زهرایش...

زهرای از جان عزیزترش...

چه بی صبرانه منتظر است تا «یا علی» را از زبان عاشق و معشوقش بشنود!


عقدی آسمانی

خدا شاهد

پدر عاقد

مکان عرش الهی

ملائک کف میزنند

و بالشان را جلوی پای عروس و داماد به زمین می کشند

و نقلِ شادی را به سراسر دو عالم می پاشند...


اسپند بسوزید تا چشم حسودانِ آب و آیینه درآید...که حق به حق دارش رسیده...



التماس دعای فرج...یا علی...






سفارش تبلیغ
صبا ویژن