سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساقی رضوان ( دوشنبه 90/7/18 :: ساعت 1:2 عصر)


سپس دست به زیر شانه های عباس می برد

و سرش را به دامن می گیرد

و تا آنجا که می تواند کمر می خماند

و اندوه جگرسوز جانش را در گوش عباس، نجوا می کند:

برادرم! نور چشمم! پاره ی جگرم!

ستون هموار زندگی‌ام!

ای یادگار پدرم!

ای ماه درخشان!

.

.

.

قطرات اشک -گدازه های جگر- از گونه های حسین فرو می ریزد و با اشک خونرنگ عباس در می‌آمیزد.

مَرَجَ البحرَینِ یَلتـَقیان.


سید مهدی شجاعی






سفارش تبلیغ
صبا ویژن