سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساقی رضوان ( یکشنبه 90/9/27 :: ساعت 6:25 عصر)


سفارش شده توی کربلا از خوردن غذای لذیذ خودداری کنیم! مام اومدیم برا اولین بار توی عمرمون گوش کنیم به این سفارش... همین که وارد کربلا شدیم موقع ناهار بود... همه رفتیم رستوران... چشمها گریون بود و فکر نمیکردم اصلا کسی حال خوردن غذا داشته باشه اما... یه  گوجه و خیار و نون برداشتم تا به اون سفارشه عمل کرده باشم! همین که خواستم شروع کنم به خوردن یه ظرف یک بار مصرف گرفته شد جلوم و گفته شد که غذای حضرتیه... مونده بودم چیکار کنم... میخواستم غذای لذیذ نخورم و حالا لذیذترین غذاهای عالم جلوی روم بود... دلو زدم به دریا و گفتم تقصیر من چیه! ارباب مهمونم کرده...

فردا شب باز همین تصمیم رو گرفتم و فقط یه کمی سوپ و یه چیزی شبیه چیپس! رو شروع کردم به خوردن... فاطمه اومد کنارم نشست و فهمیدم که غذا گرفته از مضیف العباس... هر چی التماس و عجز و اینا که فاطمه یه دونه برنج بده بهمون... مگه زیر بار رفت؟ هر چی خیرات بود به روحش فرستادم!! بعد از غذا جمع شدیم دور هم و فاطمه ذوق مرگم کرد! ظرف غذا رو کامل داد دستم... سبزی پلو با ماهی بود غذا و شروع کردم به خرد کردن ماهی و جدا کردن تیغ هاش و وقتی تموم شد به هر کی یه قاشق و بعضیا کمی بیشتر! دادم و بقیه شو به تنهایی خوردم...

فردا ظهرش از جلوی حرم حضرت سقا داشتم برمیگشتم هتل که دیدم دارن غذا میدن دم حرم... واستادم توی صف و گرفتم و بردم با دوستان خوردیم...


و اینگونه بود که خودشون نذاشتن ما به این سفارش عمل کنیم!






سفارش تبلیغ
صبا ویژن