جمعه...غربت...
نميشه درکش کرد...
و تا ابد دلت را خواهد سوزاند اين عصر جمعه ......
آقاي سهله ، کربلا منتظر منتقم است.....
فداي دلت....
م ن م د ا غ و ن م . . ..
سلام آجي..زيارتت قبول:(
صبح جمعه سامرا بودم.....
شنيدم بزرگش کردن....
خوبي ساقي؟از کربلا رسيدي محرم؟:(...ميدوني دلم چه حاليه؟
آبجي ساقي.....ديدي سامرا رو؟.......آبجي چطوري برگشتي ؟....ساقي دعا کردي منو؟آبجي من دلم کربلا ميخواد..........
اونقدر بغض دارم که نميتونم بت بزنگم.....
دلم...
نواي وبت يه دنيا خاطره است..........
دعام کن...
سلام:)
خيلي خوش اومدين..زيارتتون قبول باشه:) مارو که فراموش نکردين اونجا؟....سلام مارم رسوندي؟......:(
تو اين شبها ....التماس دعا.....
غربت را نميدانم چرا با اين حرف ها هم مي شود نوشت...ح س ي نانگار غربت هم غريب تر مي شود با همان حرف ها.........