سلام دوست عزيز با يک سکوت آشفته
به روز هستم
و اشک آب رحمتي است که همه ي تيرگي ها را از سينه مي شويدو دل را به عين صفا که فطرت توحيدي عالم باشداتصال مي بخشد...آقا مرتضي
دعام کن ساقي دعا
دهر بي فاطمه زندان من است
فاطمه روح من و جان من است
غم او کوه غمي ساخت مرا
مر گ او از نفس انداخت مرا
.....
منتظر کتيبه نوشته هاي سياه ِ اينجام ساقي ..
ليک پابرهنه اين حوالي ميگردم !
زهراي من ... زهراي من ..... ....
صرفا جهت هم خواني !
بهار علي ! خزان شده اي...
به رنگ گل ارغوان شده اي
مادر دو بخش دارد : ما و در
وما هر چه ميکشيم از در است.............