التماس دعا شديد

نه اصرار نکن
يادم بره بهههههههههههههههتر

يه دفعه نميام خيااااااااال راحت

واقعا يادته؟

سلام بازم خانم شفيعي چه جذبه اي داشتن
بيا جهادي روستاي خودمون هر روز دعوتت کنيم

نه

نميخام

نواي وبت قشنگه ..خيييييييييلي ...

آدم هوس روزهه مي کنه

سلام
به به ... گشنم شد...

خب گرونيه ! حق داري !

من نام کاربريم هم يادم نيس...چه برسه به مساله مهم خواندن يا نخواندن پست هات

من جهادي ميخوام
هر وقت از جهادي و ناهار ميگين، ياد رئيس و چشم ماهي مي افتم
ما يه بار عدسي خورديم:دي
يه بارم زرشک پلو با مرغ:))
باراي ديگه ش هم يادم نيست.البته يادمه هر روز از اهالي اسرار که بياين خونه ي ما و از ما انکار که نمي تونيم،آخه غذا هايي که گروه داده بودن خراب ميشدن، و الا تو مرام ما نيست که دست رد به سينه ي کسي بزنيم:)))

يني چتر بازيتو عشقه: دي

اسپندي ها؟!

اسمش بوده؟

خواهر ما اون حتي آخرشو همين الان جهادي نرفته ميخوريم:)
سبزي پلو با تن ماهي واسه وقتايي که خانوم خونه وقت اشپزي نداره ! ...
با گوشت و مرغش واسه عيوناس فک کنم! ما که تا حالا نخورديم

آقاي همسر بيچاره خيلي سعي کرد منو ببره ولي موفق نشد....يعني من بي توفيق بودم! شايد خدا خواست و امسال طلبيد!

من از اين نونا كه تو عكسه ميخوام