:))

پس الانه باايد بهت بگيم زيارت قبول مشدي خانوم :*
دلم واست تنگ شده؛ ميدوني امروز داشتم خونه جارو ميکردم، رسيدم به زير ميز ناهار خوري نميدونم چرا ياد تو افتادم :دي
بعد پيش خودم گفتم الان ساقي ميگه نه به اينکه هي ميگفت ميام ميام نه به اينکه نمياد
بعد پيش خودم کلي شرمندت شدم. چيکار کنم اصلن برنامه م جور نميشه . بخدا ازوناش نيستم که فقط حرف بزنم ....
خلاصه ببخش منو مشدي :(
من نادم من پشيمان ...

چ طرف عجيب بوده ها :))

ممنون ساقى مهربووون :**

يه چي سرچ كردم ، از گوگل صاف هدايت شدم تو اين صفحه ساقي : ) )

حالا هي بيا مشد هي ب من نگو
اينجوري ميشي:دي
يادش بخير ، لب ِ مرز ِ نجف به من و عکس ِ گذرنامه ام گير دادن که يکي نيست!!!
چقدر از استرس و اينکه نذارن برم گريه کردم
خاطره هه الان خيلي بي ربط بود ميدونم:|:|

جدني خوندم اما نميدونم چرا نديدم اين جمله آخري که نوشتي کرايه هم ازمون نگرفت:(
من اينجوري ارشد ميدم که هرسال هرسال رد ميشم:(بعله:(

خوب زبون کيبوردم نچرخيد بگم کرايه:)
هي فک کردم به اين چي ميگنا!نگو ميگفتن کرايه:)

آخيييييييييي
گير ِ حاجي ِ ريلکس افتادي ؟
بميرم براااات : ) ) )

ازتون پول هم گرفت؟:)
سلام:)
چقد من از راننده هاي پرچونه بدم مياد!:(

سلام
خدارو شکر يکي هم پيدا شد بجاي فوش و بد و بيرا درد و دل کرده با طلبه هاي ما !