علم ِ غيب نمي خواست معلوم بود خو!
استاد نه اوسا!
بعد اينكه از اين به بعد به جاي اينجا ميرم بلاگ ي خواهرم! سنگرو حفظ مي كنم
سلام و مشتاق ديدااااااااااااار
و خب اگه مادر نباشه بايد به زن بابا ساخت ديگه
نوشتار هم فعلا كفايت ميكنه..
يه چيزي ميگم تعجب نكني ها
من نه منتظرم و نه انتظار رو درك كردم !!
چراش رو هم درك نكردم !
جمكران رفتم اما نه مث يه سري دنبال حاجت و نامه انداختن توي چاه و نه مثل شما نوراني و براي بيان دلتنگي !
حالا چرا رفتم رو خودم هم نميدونم ! فقط ميدونم جاهايي رو كه آدما با حالات قشنگ ميرن رو دوست دارم .اون چند باري رو هم كه رفتم با بچه هاي دانشگاه بوده كه واقعا حس و حال قشنگي دارن .
!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا اگه تونستي منو توجيه كني
اجركم عندالله