• وبلاگ : نجواي شبانه
  • يادداشت : چادر غريبم!
  • نظرات : 18 خصوصي ، 103 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سرباز 

    حالا از اقوام ما کسي نيست اينجا ميگم!
    فاميل ما همه چادر هستن.ولي اوه اوه!
    3وجب آرايش و همه دستا بيرون و...افتضاح!
    روبگير فاميل منم!براي همين بسيار بسيار مورد تمسخر واقع ميشم.ولي مهم نيست..هر وقت حرفي ميزنن.چادرم رو ميکشم جلوتر!کار به پوشيه کشيده!

    يه خاطره باحال اومد ذهنم.يه بار توي خيابون بودم.يه پسري اومدم بهم گفت آخه دختر خوب حيف تو به اين خوشگلي نيست چادر سرت ميکني؟!!!

    منم اخم وحشتناکي کردم و با پرويي تمام گفتم اين همه دختر هرزه توي اين خيابون!بست نيست؟بيشتر مي خواي؟

    پسره سرخ شد...از عصبانيت گوشاش قرمز شده بود!!!

    خوابم گرفت

    شب بخير

    پاسخ

    هه هه! خوب جوابشو دادي!:دي آره منم تعجب كردم ازت!:دي بعدم اينكه آدم م.ب باشه همينه ديگه! فك و فاميل بهش گير ميدن!!!:دي