وبلاگ :
نجواي شبانه
يادداشت :
چادر غريبم!
نظرات :
18
خصوصي ،
103
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سرباز
دخترم با تو سخن مي گويم
زندگي درنگهم گلزاريست
و تو با قامت چون نيلوفر،شاخه ي پر گل اين گلزاري
من به چشمان تو يک خرمن گل مي بينم
گل عفت ، گل صدرنگ اميد
گل فرداي بزرگ
گل فرداي سپيد
چشم تو اينه ي روشن فرداي من است
گل چو پژمرده شود جاي ندارد در باغ
کس نگيرد زگل مرده سراغ
دخترم با تو سخن مي گويم
ديده بگشاي و در انديشه گل چينان باش
همه گل چين گل امروزند
همه هستي سوزند
کس به فرداي گل باغ نمي انديشد
انکه گرد همه گل ها به هوس مي چرخد
بلبل عاشق نيست
بلکه گلچين سيه کرداريست
که سراسيمه دود در پي گل هاي لطيف
تا يکي لحظه به چنگ آرد و ريزد بر خا ک
دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک
تو گل شادابي
به ره باد مرو
غافل از باد مشو
اي گل صد پر من
همه گوهر شکنند
ديو ،کي ارزش گوهر داند
دخترم گوهر من ، گوهرم دختر من
تو که تک گوهر دنياي مني
دل به لبخند حرامي مسپار ،دزد را دوست مخوان
چشم اميد به ابليس مدار
اي گوهر تابنده بي مانند
خويش را خار مبين
آري اي دخترکم
اي سراپا الماس ،از حرامي بهراس
قيمت خود مشکن
قدر خود را بشناس
پاسخ
ممنون عزيزم