نگفتي داستان اون مسابقه چي بود ؟
نميخوام تبليغ نداشته باشي و من داشته باشم !
سلام. شنيدم که در روز و بيداري، هرچه از تعلقات دنيوي بيشتر به دور باشي، شب و در هنگام خواب، روح راحت تر از بدن جدا مي شه و به عالم روحاني سفر مي کنه. و برعکس، هرچه در بيداري بيشتر درگير مشغله هاي دنيوي باشي، در خواب هم روح به سختي مي تونه به سير در آفاق بپردازه. (براي همينه که خيلي ها خواب نمي بينند و يا اگر هم ببينند خواب هاي آشفته مي بيينند)
خوش به حالت که در بيداري، فکر و ذکرت چيزهاييه که در خواب روحت به اينجا پر مي کشه.
واسه چي؟
دق کردي شايد خودت خبر نداري....
من آخز از تنهايي دق مي کنم.
حالا ببين!
ما سر کوهيم؟
اين جا که من کوه نمي بينم! اينجا همش ساختمونه؟ کوه نيستش...!
يا رئوف
سلام عسيسم چه عکسي !چه روياهايي داري تو دختر!!!!!چند شب هم به ما قرض بده
بابا کجا دوره...!
اگه بخواي اين طوري بگي که همه جاي تهران دوره...
من تنهام...
يکي بياد خونمون....
نگو از اسباب کشي که دلم خونه...
اهل بيت رفتن بيرون...اسباب کشي فرداش...