• وبلاگ : نجواي شبانه
  • يادداشت : شروعي دوباره...
  • نظرات : 10 خصوصي ، 41 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + ساغر 

    انشالا بطلبه ...

    فردا

    اگه شد...

    اگه رفتم...

    با تو...

    و بقيه...

    دعا مي كنم...

    بقيه رو هم..

    مجبور ميكنم...

    برا اومدنت دعا كنن

    اينطور خوبه؟

    ديگه گير نميدي بهم كه چرا نميري؟

    پاسخ

    تو فقط بلدي حرف بزني! عمل كردي بعد بيا بگو!!!:دي
    + مسافر كربلا 

    سلام خانمي

    ممنونم دختر گلم .قربون دختر با محبتم برم

    بله ممنونم از تبريك صميمانتون

    باشه چشم ديگه سعي ميكنم گير ندم .

    البته اگر بعضيا ما رو هم ................

    اما بازم بي خيال

    مهم اينه كه خدا ما رو بنده خوبش به حساب بياره

    پاسخ

    :-*
    لينک اصلاح شد:
    http://meshkat379.parsiblog.com/1471312.htm
    پاسخ

    تنكس!

    سلاممممممم

    نه بابا خبري نيست كهههههه

    خبر سلامتي شما

    اره منم خيلي دلم ميخواست اون روز ميومدم .

    ولي ديگه قسمت نبود بايد جايي ميرفتم . از قبل ترش اگه ميگفتي ميتونستم هماهنگ كنم ولي اون موقع دير بود ديگه .

    اسم رو هم اشتباه زده بودم بعد ديگه گفتم عيب نداره

    ابجي خانوم وقت ميكني ما رو هم بدعاااااااااااااا

    پاسخ

    اي بابا...!
    من گمونم يه چيزي فرستاده بودما
    کجا رفته ؟؟؟؟؟؟
    امروز مياي ؟
    پاسخ

    كدومش؟ اون دو تا اولي كه سرجاشه...ديگه چيزي نگفتي كه! نيمدم ديگه! بابا دوره اون وقت بيام پشيمون ميشم به خاطر طرح مسائله...!!:دي
    سلام بازي وبلاگي يه خاطره از امام آغاز شده به رسم ادب شما بزرگوار را به درج خاطره خود يا دوستانتون در اين بازي دعوت مي كنم.
    http://meshkat379.parsiblog.com/1471191.htm

    منتظرتون هستم
    پاسخ

    اوه ماي گاد!

    توي قاب خيس اين پنجره ها

    عكسي از جمعه غمگين ميبينم

    نفسم در نمياد

    جمعه ها سر نمياد

    كاش ميبستم چشامو

    اين ازم بر نمياد

    عمر جمعه به هزار سال ميرسه

    جمعه ها غم ديگه بيداد ميكنه

    آدم از دست خودش خسته ميشه

    با لباي بسته فرياد ميكنه ...

    سلام

    روز جمعه شما به خير

    انشاالله اين ديگه آخرين جمعه باشه

    پاسخ

    ممنون...نبود...:((

    سلام گرامي.

    شرمنده نرسيدم زودتر مشكل رو حل كنم.

    راستش رو بخواين تا ماه 18 هم رفتيم فقط من دو سه ماه آخر رو، رو قافله نذاشته بودم كه الان انجام شد. چك كنين اگه مشكلي بود هستم خدمتتون.تو همون پست http://www.qafelehshohada.parsiblog.com/899750.htm

    دعااااااااااااااامون كنين تو اين ايام

    پاسخ

    ممنون...
    + ساغر 

    سلام

    چه خبره اينجا؟

    تنها تنها كجا بستني مي خورين؟

    دلم برات تنگيدههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه خيلييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي زياااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد

    پاسخ

    هيچ جا بابا..مگه نگفتم بهت؟!؟!همايش پارسي بلاگيا بود....تقصير خودته...دعا نميكني كه..........:((
    خيلي ممنون كه وسط متن عرفاني من شوخي ميكني! اصلا خودم تنهايي بسم الله ميگم و ميرم. اون دنيا دستتم بهم نميرسه!
    پاسخ

    حقته! تا تو باشي منو اونطور قال(غال) نذاري!!!!

    سلام

    از اون جايي که اين محيط مجازي هم يه جورايي بعد از مدتي مي شه يه خانواده ي بزرگ بازگشتتون رو به آغوش خانواده صميمانه تبريک م گم

    قلمتون زيبا بود

    التماس دعا

    پاسخ

    به به..اينورا طوبي خانوم...ممنون عزيز...

    سلام!

    به روز نموديم حسب الامر جنابعالي..(قبلي رو پاك كن)

    پاسخ

    برو ديگه باهات امر ندارم!!!:دي

    به بههههههههههههه

    سلام آبجي خانوم خودمممممممممم

    خوبي خانومييييي؟؟؟؟؟؟

    انقده دلم تنگ شده برات . حيف كه گرفتاري ها نمي ذاره .....

    خوش برگشتييييييييي . خوشحالم كه دوباره اومدي

    ما رو هم دعا كن خانوميييييي

    خدانگهدارت باشه

    يا حق

    پاسخ

    به به! اسم جديد مبارك!!! خبراييه؟!!:دي

    سلام آبجي خانوم مشهد خيلي به يادت بودم مخصوصا هر وقت يه ياد همايش مي افتادم كه تو رو جلوي چشام مي ديدم

    مثه اينكه فقط جاي من خالي بوده !!

    اون ورا بيا

    پاسخ

    زيارت قبول مشتي...:- نه بابا..خيليا نيمدن! ناراحن نباش!:-***

    سلام ببخشيد رديف جلويي ما كسي نبودفقط رديف جلو سمت راست چند نفر خانم بودند فكر كنم منظورتون اونها بودند

    و اما اگر واقعا شما هم متوجه شديد انگار اگه بستني نميخورديم خيلي ها يا ميخنديدند يا ناراحت ميشدند

    شيريني حس انسان دوستانه ي شما و اون كسي كه خبر دادند واقعا شيرينيش را با بستني من و آقاي مقامي حس كرديم

    واقعا ممنون اصلا من ژيشبيني ميكردم كه شايد جا هم براي نشستن نباشد تا برسد به بستني من كه راضي بودم هرچند مشكلات زيادي داشت

    به هر حال ممنون از لطفتون

    پاسخ

    مام متوجه نشده بوديم..خانومي كه پشت سرمون بودن داشتن به كسي ميگفتن مام شنيديم!!:دي آخه دست به دست داده ميشد چون رديف شما فقط شما بودين و با خانوما فاصله داشتين خانوما ديگه زحمت نكشيدن به دست به دست كنن! اين شد كه قرار شد بعدا براتون بيارن كه اونم به كل فراموش كردن!!!!
     <      1   2   3      >