راستي قبل از سفرم به روز كردم
تونستي بيا قم تا ببينمت عزيزم خوشحال ميشم
سلام
روز روزهاي جشن شادديه اما نميودنم چرا دلم گرفته
دلم براي اون شش گوشه تنگ شده
براي اون وقتي كه صحن رو به ياد دختر عزيزم دور زدم به ياد وقتي كه چشمم به شش گوشه افتاد به ياد دختر عزيزم افتادم به ياد وقتي كه مريم ..........
به ياد وقتي ك هشهيد گمنام ازم خواست براش
به ياد وقتي كه تمنا جان .....
به ياد وقتي كه زيارت عاشوراهاي دوستان رو اونجا ميخوندم
نرفتم هنوز مكه كه معرفتش رو پيدا كنم
ميودنم اين ورزها چه حالي داري براي من هم دعا كن
دعا كن كه آدم بشم
سلام .انشاالله تاميلادش مي ياد ،اگر ماهم صالح بشويم
كاش مي گفتي مشكل چه جور حل شد؟
دلم هوايي شد دختر
من خيلي دلم ميخواد برم مكه
برام دعا كن
حرومت بشه
چجوري شكلك گذاشتي
زود بگو ببينم
اشکهايم دارند سرازير ميشوند....
شعبان شد و من يادم رفت روز اول...
جا ماندم...
خدايا....
مادربزرگم هميشه دعا ميکنه:
آقا بيا... حتي اگه سر من را هم بزني..
هميشه در صحبتش شک ميکردم.
اما اين روز ها.. آنقدر دلتنگم که عطشش را درک ميکنم.
کاش مستجاب الدعوه باشد...
........................................
نوشته ات زيبا بود.عذر ميخوام که دير ميام.
به روزم.