سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساقی رضوان ( دوشنبه 89/5/25 :: ساعت 10:12 عصر)

 

 

چقد دلم میخاد....

امشب بعد مدتها...

الهـــــــــــــــــــــــــــــــی... صدامو داری؟!

شاید راس میگن اونایی که میگن نمیخایم کسی ما رو بشناسه و بنویسیم...

آدم سختشه جلوی این همه آدمِ شناس.... تازه داداشمونم اضافه شده! حرف بزنه... خیلی سخته...

چقدر خوبه ناشناس بودن و حرف دل رو راحت زدن و آزاد بودن...

به خاطر همینم من نقطه چین میذارم

....

......

........

...........

 

بعدا نوشت: اینجا ننوشت اما دیشب به یاد بچه گیاش وقت خواب سرشو کرد زیر پتو و گفت و گفت و خیس شد گونه هاش!

خدایا ممنون که هستی...

 

التماس دعای فرج....یا علی...

 

 






سفارش تبلیغ
صبا ویژن