• وبلاگ : نجواي شبانه
  • يادداشت : ششمين سال
  • نظرات : 28 خصوصي ، 64 عمومي
  • پارسي يار : 12 علاقه ، 21 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.

    چه خوب حس ميکني..

    تازه حرف شب قدرتو فهميدم..

    بي واسطه..بارون.

    پس بيراه نگفتم....بلدي دستتو به دست خدا برسوني و دستتو بگيره.

    اما من هنوز ناله زدن رو هم بلد نيستم.

    هرچند...دست بلند نکرده دستمو گرفت!

    آجي اگه بدوني اين چند روزه چي به دلم گذشته..اگه ميدونستي اون شب قدر تا کجاي دلم ريش ريش شده بود و تا کجاي وجودم تمناي دعابود که بت التماس دعا گفتم...

    دعام کردي جمکران؟

    پاسخ

    سلااااااااااااام...من فقط درازش ميكنم! همين! چيزي بلد نيستم! همين كه سكوت كردي ميدونم چي ميگذره به دلت! بله دعات كردم....راستي حرم بودي اون شب؟ كاش ميشد بيشتر بموني....