سلام. دخترعموي قشنگم. چقدر آهنگ وبلاگت به دل ميشينه. فقط اگه آخرشو جليلوند حرف نميزد محشر بود!
از مشهدت برام بگو!
ميدوني چي شد؟!
باز مامانم اينا رفتن و من نرفتم !
فک نکن دلم نميخاست برم و اونا اصرار نکردن ولي به خاطر بعضي مصلحتها نرفتم و فقط نشستم زار زدم!چــــــــــــــــرا؟ مگه اشتباهاي من اينقد بزرگ بوده! چــــــــــــرا بهم نميگه کجاي کارم ميلنگه که روسياهم پيشش؟ تو بهم بگو چي کار کردم؟ چي کار کنم؟
ناشکري نميکنم ! ولي ...... ولش کن. ممنونم باز بهم گوش کردي.
ببخشيد باز سرتو درد آوردم!
فعلا يا علي