بچه وقتي پدرش ازش دور ميشه، دلش ميگيره و هي بهونه گيري ميكنه، تو بگو با اين دل بهونه گير چكار كنم، آروم قرار نداره، شايد باورت نشه بعضي وقتا اونقدر دلتنگي ميكنه كه پيش خودم ميگم كاش نميديدمش...
اينجا هوا اونقدر كمه كه فقط فكر رفتني، يه جايي به اسم تهران، همه ميگن هواي تهران آلوده است، ولي تنها درد من هواي تهرانه... نفس يار، كلام شيرين، نگاه آرام و وجودي با صلابت...