داشتيم مهمات بار ميزديم که بفرستيم منطقه. وسط کار، يه دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه، با چادري مشکي. پا به پاي ما کار ميکرد و مهمات ميذاشت توي جعبهها. تعجب کردم.....
راستي! اگه هنوز نواي قافله رو گوش نکردين از دست ندين، خيلي جانسوزه....