• وبلاگ : نجواي شبانه
  • يادداشت : دردِ بي مادري
  • نظرات : 19 خصوصي ، 57 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اول اولش پيشش بودم ولي دلم طاقت نياورد رفتم... آخه خيلي گريه مي کرد... منم که شرمنده ...
    اصلا نمي تونستم تحمل کنم...
    پاسخ

    اول اولش كه تو پيش من بودي!!! :دي گريه ميكرد؟؟؟؟؟ چرا من نديدم اصلا گريه هاشو؟؟ يكي ديگه بود كه زياد گريه ميكرد ديدم اينو نديدم!