سلام...
ببخشيد دير سر زديم . اگه خدا قبول کنه دوباره ولايت شوما هستيم...
راستي شومارو جون مادر بچه هاتون بزاريد يکمي اين مشهد خلوت بشه . بابا داره منفجر ميشه . اونقدر شلوغه که ما جرات ماشين اوردن بيرونو نداريم . بزاريد بعد ماه مبارک...
دعا فراموش نشه....
لبيک يا حسين(ع)
سلام
خوندم ولي اين بار بدجوري دلم هوايي شد...
خصوصاً اينکه درست همين ايام دست کرم ارباب و نگاه رحمت مادرشون اذن حضور در حرم مبارک حضرت معصومه سلام الله عليها و برادر بزرگوارشون، امام رئوف، بهم دادن و البته که الان دلم سنگين است از گذشتن آن ايام و سختي فراق...
يا امام رئوف! التماس هايم را با همه نداري هايم براي شما آورده بودم تا به خودم يادآور شوم که جايي جز اين خانه ندارم و شما بهتر از همه از دلم آگاهي که چقدر مشتاق اجابت هستم...
يا امام رئوف...
هوالجميل
سلام/ بغض زماني گلوي روح رو ميگيره که بري تا دم در حرم و از دم در بي بي رو زيارت کني... روت نشه که کنار ضريحشون بري... دل بايد وضو بگيره...بغض زماني گلوي روح و سينه چشمها رو ميگيره که بري کنار غمگسارت و هي بخواي حرف بزني ولي نميتوني... اوج مردن همينجاست، احساس شرمندگي در محضر غمگسار آتش بر دل برپا ميکنه که وجوديت رو ميسوزونه حالا چه برسه زماني که حتي کلامي نشود به او گفت... حتي "غلط کردم!!" براي زماني که پرده ها ميان منو و او کنار ميرود لحظه شماري ميکنم... غمي در سينه داريم ... اي بهترين غمگسار... يا رب الزهرا...
التماس دعايا زهرا
سلام / يادم رفت بگويم : زيارتتان قبول ِ درگاه ِ حق ! :)
عجب نواي ِ دلنشيني ! :دي
وقتي آمدم و اين نوا را شنيدم گمان کردم وبلاگم را کپي رايت کرده ايد ! :دي
اما ديدم نقشه ي ِ تان را عملي نموده ايد !
به دور از شوخي برازنده ي وبلاگتان هست .. بسي بسيار !
موفق باشيد و در ره يار عزيزم !
نيمه شعبان تو مجتمع ياوران يادت بودم