سلام
دارم اشک ميريزم....
حسرت غذاش به دلم موند...دنبالش نرفتم..گفتم اگه آقا بخواد خودش مهمونم ميکنه..نکرد...گله ندارم.لياقت ميخواد..نداشتم..
ساقي دلم بي نهايت هواييه...امروز با کمترين بهونه صورتم خيس ميشه . .دلم حرم آقا رو ميخواد...کاش ميطلبيد...کاش آرومم ميکرد...کاش..کاش..کاش...
دعا کن يه بار ديگه حرمشونو ببينم...دعام کن...