• وبلاگ : نجواي شبانه
  • يادداشت : شرمت نشد؟
  • نظرات : 6 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + قل سايه 

    سلام خ مهندس

    با خودم عهد کرده بودم ديگه براي درخواست اين روزهامو پر نکنم اما...

    مادر يکي از همکارام توي سي سي يوست .

    خ مهندس خيلي خانم خوبيه ..

    با اين که به هيچ چيز معتقد نيست اما ماه رمضون رو اصلا توي شرکت چيزي نميخورد...با اينکه ميتونست مثل يه سري از بچه ها راحت بخوره و جو هم ماتعش نميشد.. فک کن من غذامو گرم ميکردم و مي آوردم توي اتاق ميخوردم اما اون به احترام اين ماه چيزي نميخورد.. و توي اتاق فقط من و ايشون بوديم...

    خيلي دعا کنين براي مادرش ...


    پاسخ

    سلام... ايشالا كه شفا پيدا كنه...