وبلاگ :
نجواي شبانه
يادداشت :
دعا كنيد... شايد آخرين نجوا باشه...
نظرات :
16
خصوصي ،
128
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فرشته مهر
* کوچيک تر که بودم فکر مي کردم بارون اشک خداست
ولي مگه خدا هم گريه مي کنه چرا بايد دل خدا بگيره!!!!
دوست داشتم زير بارون قدم بزنم تا بوي خدا رو حس کنم
اشک خدا را تو يه کاسه جمع کنم
تا هر وقت دلم گرفت کمي بنوشم تا پاک و آسماني شوم!
آسمان که خاکستري مي شد دل منم ابري مي شد
حس ميکرم که آدما دل خدا رو شکستند
و يا از ياد خدا غافل شدند همه مي گفتند باران رحمت خداست
ولي حس کودکانه من مي گفت:
خدا دلش از دست آدما گرفته