يادش بخير!
در تب و تاب بودم وپرز اشتياق يار
ثانيه ها ،لحظه هاي پر تپش
لبيک،اللهم لبيک
سالي دگر گذشت
مست پياله ي آن ،لاشريک له
حالا خمار نيم نگاهي زچشم يار
مستان بي هوا
که به ديدار کوي آن يار مي رويد
بادا سلامتان
وگواراي جانتان
آن تک جرعه ي بقيع
آن پاکيزه جام زمزم وآن اشک درحرم