• وبلاگ : نجواي شبانه
  • يادداشت : سقاي آب و ادب
  • نظرات : 8 خصوصي ، 31 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + قلم 

    سلام

    من اين کتاب رو خوندم... معجزه خوابيده در بعضي جمله هاش و بعضي رواياتش مشکي از اشک به ارمغان دارد...

    شايد شما من رو نشناسيد که اينجا هيچکس هيچکس را نمي شناسد و البته دنياي واقعي هم ديگر چندان تفاوتي با اينجا ندارد ولي از سر دلتنگي دارم بين بچه هاي همفکر دور مي زنم و اگر بتونم به همه يه سلامي مي کنم...

    امروز که داشتم دور مي زدم متوجه شدم حال خيلي هاي ديگه هم روبراه نيست! (سرکار خانم رز، عدالتخواه و ديگران...)
    داشتم فکر مي کردم که ما گاهي آنقدر غرق در وظايفمان در قبال جامعه!! مي شويم که يادمان مي رود خودمان هم هستيم!

    دلمان تنگ مي شود براي اينکه همديگر را ببينيم و از حال و کار هم سوالي کنيم و درد دلي که هر کسي کجا در حال کار است و شيطان کجا بيشتر بساط دارد و غيره و غيره

    دلمان تنگ مي شود و متوجه نيستيم تا اينکه ... خداي نکرده دير مي شود...

    و امروز من دلتنگ هستم براي بچه هايي که هر کدام در گوشه اي سعي مي کنن يادي از امام زمان -عجل الله تعالي فرجه الشريف- کنند تا شايد کمي آشنا تر شود اين غريبه زهرا

    آقا!

    دلمان را، دلمان را کجا ببريم که بهانه شما را نگيرد...

    التماس دعا

    پاسخ

    سلام...