ساقی رضوان ( دوشنبه 90/12/22 :: ساعت 10:25 عصر)
عاشق ِ اینم که پشت به قبله روبروی ضریحت بایستم و گوشی رو بذارم دم گوشم باهاش تکرار کنم یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه... شیدات میشم وقتی کنارتم و یادم میره که چی میخواستم بهت بگم و نگفته می شنوی... نگفته منو مهمون برادرت میکنی... نگفته... دیوونه ت می شم وقتی شبای چهار شنبه ی آخر سال که میشه زائرم میکنی... باید بیام در و پنجره ی دلم رو بدم دستت و ... بدجوری غبار گرفته... وقتی نمونده... باید بیام مدد بگیرم ازت... باید بیام... |