![]() |
![]() |
|
ساقی رضوان ( دوشنبه 91/3/29 :: ساعت 11:50 صبح)
موضوع ِ بحث حسد بود و استاد حدیثِ حسدِ چهل حدیث رو شرح می دادند... آخرای بحث گفتن چه لزومی داره وقتی میری زیارت همه رو خبر دار کنی؟ خب برو بیا دیگه این همه سر و صدات برا چیه؟ آروم به دوستم گفتم: ینی حلالیت هم نطلبیم؟ دوستم گفت: یه بار حلالیت گرفتی بسه دیگه لازم نیست که همیشه حلالیت بطلبی گفتم: خب شاید حرفی، دعای خاصی، چیزی داشته باشن نمیشه که... من خودم باشم بفهمم طرف بدون اینکه بهم بگه رفته ناراحت میشم گفت: تو بیخود ناراحت میشی! اون اگه قسمتش باشه دعاش کنی اونجا یادش میفتی و دعاش میکنی گفتم: ینی به هیچ کس نگیم؟ گفت: نه که به هیچ کس! فقط نزدیکا و اینا گفتم: ولی خب واقعا ناراحت میشم ببینم کسی بهم نگفته گفت: خب نباید ناراحت شی... ندیدی مگه استاد گفت خیلی وقتا ما خودمون باعث میشیم دیگران بهمون حسادت کنن اینم شاملش میشه... تو وقتی میگی ممکنه زمینه ی حسادت در دیگران رو ایجاد کنی... دیگه من نتونستم چیزی بگم و مسکوت شدم...
|