ساقی رضوان ( پنج شنبه 86/11/25 :: ساعت 7:0 صبح)
بهر درمان از چه رو نزد طبیبان می روی؟!
خرده نان از سفره زینب کفایت می کند
بانوی زخم خورده تاریخ،
بانوی آنهمه شیون،
اینگونه با شتاب چرا؟
لحظه ای درنگ کن
نمی گویی کودکان،
سهم گریه هاشان را
با که قسمت خواهند کرد؟
بانو!
ای فریاد بلند حماسه جاوید کربلا!
برخیز!
گاه رفتن نیست...
تو سنگ صبور کودکان حسینی
تو لالایی خوان یاسها
در ظهر خون و آتشی
تو یادآور فریادهای کودکان هستی
مباد! بی حضور بزرگت...
ای بانوی زخم خورده تاریخ!
اینگونه با شتاب چرا؟
بعد از تو کدام شانه ها،
تنهایی این آوارگان از وطن رانده را
تسکین خواهد داد؟
ای خاتون هر چه مصیبت!
مباد! بی حضور بزرگت...
پ.ن : سلام... اومدم حلالیت بطلبم...اگه بدی یا خوبی ای دیدید حلال کنید... ان شاءالله تا چند روز دیگه راهیه دمشق هستم و نائب الزیاره شما...
دعا کنید بتونم زیارتی با معرفت داشته باشم و وقتی برگشتم آدم شده باشم...
التماس دعا....یا علی...