سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساقی رضوان ( چهارشنبه 88/9/25 :: ساعت 4:18 عصر)

 

اذنی بده حسین گدای درت شویم
جان در رهت نهاده فدای سرت شویم
افراشته ایم در عزای تو ما پرچم سیاه
تا رو سفید نزد تو و مادرت شویم

 

سلام...شکر خدا رفتیم و برگشتیم...اما باز هم رامون ندادن بریم سامرا...وقتی روزیت نباشه نیس دیگه...هر کاریم کنی...حتی اگه یه نفر بگه خودم میبرمت!

کربلا رو باید دید...نمیشه تعریفش کرد..انشاءالله همه برن و ببینن...

 

 

 

 

 

 

 

ارباب...شکر... حتی همون بار اول که قلبم داشت می ایستاد...حتی همون وقت که مبهوت بودم که چرا به جای حرم عباست توی حرمتم! حتی همون وقتی که صدای ضربان قلبم رو میشنیدم...ممنون که خودت آرومش کردی...ممنون...ممنون که خاستی از غذای حرمت بخورم....عباست که دیگه سنگ تموم گذاشت... توی حرمش رام داد و... ارباب هنوزم که هنوزه مبهوتم...یه هفته پیش نزدیک بود وصالم و الان دارم فکر میکنم که واقعا بیدار بودم این 10 روز؟!... بارونم که مثل پارسال باریدن گرفته بود... هم نجف هم کربلا... خدا کنه تسبیحم برا همیشه بمونه نجف...خدا کنه کسی بیرون از حرم نبرش... تسبیحی که همه جاهای زیارتی رفته بود اونم چند بار... خوش به حالش...اون موند و من...

 

از کربلا که بیایی خواهی فهمید فراق بهشت با آدم چه کرد.....

 

التماس دعای مخصوص ایام عزای ارباب...یا علی....

 

 






سفارش تبلیغ
صبا ویژن