ساقی رضوان ( یکشنبه 90/10/4 :: ساعت 2:23 عصر)
آسمان و چشمانم، آهنگشان یکی شده... |
ساقی رضوان ( جمعه 90/10/2 :: ساعت 11:0 صبح)
قـ ـ ـ ـ ـ ـ لـ ـ ـ ـ ـ ـ ـب ِ من ، جانا...
|
ساقی رضوان ( چهارشنبه 90/9/30 :: ساعت 3:54 عصر)
- ینی من اگه فردا شب کیک بگیرم کار بدی کردم؟ خداییش؟ + کیک؟ تولد گرفتی ماه محرمی؟ - نه سالگرد ازدواجمونه + چه شود - آخه جاری کشونه... مهمونی دارم... نمیشه که رفیق + ای بابا و من نمیدانم قرار است جاری را بکُشند یا بکِشند! |
ساقی رضوان ( سه شنبه 90/9/29 :: ساعت 11:48 صبح)
خیلی سخته وقتی از یکی چیز ناخوشایندی بفهمی که نمیخوای به روش بیاری... خیلی خیلی سخته حتی نتونی براش کاری کنی...
|
ساقی رضوان ( دوشنبه 90/9/7 :: ساعت 10:44 عصر)
می ترسم این وسط فلک شم... |
ساقی رضوان ( پنج شنبه 90/8/19 :: ساعت 1:58 عصر)
محبت نکن چون آخرش لو میری که داری فیلم بازی میکنی... |
ساقی رضوان ( دوشنبه 90/8/16 :: ساعت 12:0 عصر)
داداش کوچولوی دوست داشتنی من! |
ساقی رضوان ( شنبه 90/7/23 :: ساعت 4:56 عصر)
خدا کند به خشکی نرسم... |
ساقی رضوان ( پنج شنبه 90/6/24 :: ساعت 12:29 عصر)
بدون شک قبلش دلم را به دریا زده ام... |
ساقی رضوان ( جمعه 90/6/18 :: ساعت 1:12 عصر)
مدام پی بهانه ای برای دوری پس بیخود لاف عاشقی نزن! |